
هر کودک یک هنرمند است. مشکل اینجا است که چگونه وقتی بزرگ شد هنرمند باقی بماند. پابلو پیکاسو
فرهنگ رقابتی بزرگترین دشمن خلاقیت ذاتی
خلاقیت ذاتی بخشی از وجود همه ی انسان ها است. بچهها از همان کودکی به این حقیقت پی می برند، اما وقتی بزرگتر شدند، دچار تردید میشوند. در بیشتر جوامع تصور عموم بر این است که خلاقیت یک ویژگی کمیاب است. به این ترتیب، بیشتر آدم ها یاد می گیرند تا در چارچوب تعریف شده ای فکر کنند.
ممکن است تلاشهای خلاقانه کودکانی که در جوامعی با فرهنگ رقابتی بالا بزرگ شدهاند، توسط والدین یا معلمان مورد انتقاد قرار گیرد. زیرا کار آنها با “استانداردها” و ویژگی های محدود به چارچوبی مشخص؛ مقایسه می شود.
در اوایل قرن گذشته، سیستمهای آموزشی کشورهای پیشرو، توسط کسانی که در موضع قدرت بوده اند؛ عمداً به گونه ای طراحی شده تا از تفکر خلاق و استقلال فکری جلوگیری شود، و در عوض آن انطباق و اطاعت از سیستم را تشویق کند.
در حقیقت، هر یک از ما دارای پتانسیل های خلاقانه زیادی هستیم که هیچگاه فرصت استفاده از آنها را پیدا نکرده ایم. درست مانند بذر یک گیاه، استعدادهای منحصر به فرد هر انسانی باید پرورش داده شود.
در ادامه به قوانینی خواهیم پرداخت که با رعایت آنها، شک و تردیدی که در مورد قابلیت های خود دارید برطرف خواهد شد و اینگونه مهارت ها و خلاقیت ذاتی خود را توسعه می دهید.
5 قانون برای پروش خلاقیت ذاتی
1- به دنبال شادی باشید، نه کمال

بیشتر هنرمندان شادی و رضایت را هنگام کار تجربه می کنند و از روند ساخت اشیاء لذت می برند. ریسک کردن، اشتباه کردن، حل مشکلات با کمک دیگران و آزمون و خطا، همگی بخشهای اساسی فرآیند خلاقیت هستند.
برای بزرگسالان اشکالی ندارد که انتظارات بالایی داشته باشند، تا زمانی که با استانداردهای سفت و سخت خود، اعتماد به نفس، کنجکاوی، خلاقیت، علاقه و عشق به یادگیری را در کودکان از بین نبرند. همانطور که ماریا مونته سوری (Maria Montessori) می گوید:
یکی از آزمون های صحت روش آموزشی شادی کودک است.
2- مقایسه ممنوع!

برای حفظ اعتماد به نفس ، ضروری است که خود را با دیگران مقایسه نکنید. تفکر تطبیقی قاتل بزرگ انگیزه و خلاقیت درونی است. شاید شما نیز مانند خیلی ها، فعالیت هنری خود را رها کرده اید، وقتی دیدید که دیگران چقدر خوب کار می کنند و اینگونه به توانایی های خود شک کردید.
بهترین راه برای تقویت اعتماد به نفس این است که به افراد کمک کنیم تا با انجام یک فعالیت، شادی حاصل از آن را تجربه کنند و خود را به عنوان فردی مبتدی بپذیرند .
3- قضاوت ممنوع!

زمانی که فراگیری همراه با خود انتقادی و قضاوت (در مورد اشتباهات خود) نباشد، انگیزه درونی ایجاد می شود. این همان دلیل شادی است که در کودکان خردسال مشاهده میشود و مدرسه و آزمون های استاندارد میتوانند آن را درهم بشکنند یا از آن جلوگیری کنند.
بیشتر هنرمندان، خودآموز هستند و بیشتر وقت آزاد خود را صرف تمرین های خلاقانه و یادگیری در زمینه هایی میکنند که از آن لذت میبرند.
4- تقلید؛ اولین قدم عملی

یکی از بهترین راهها برای آنکه خود را ترغیب به یادگیری و لذت بردن از خلاقیت درونی نمایید، مطالعه و تقلید در زمینه ای است که بیشتر به آن علاقمند هستید. همه ی هنرمندان با کپی کردن و تقلید از افرادی که برای آنها الهام بخش هستند شروع می کنند.
5- زمان، تمرکز، تمرین

همه ی مهارت ها از دوچرخهسواری تا یک فعالیت هنری حرفه ای ، نیاز به زمان، تمرکز و تمرین دارند. تمامی افراد حرفه ای برای رسیدن به جایگاه فعلی؛ این 3 مرحله را پشت سر گذاشته اند. آنها درک کرده اند که راه صد ساله را نمی شود یک شبه طی کرد ، هنگام کار ذهنشان به زمان حاضر و فعالیت کنونی متمرکز است و یقین دارند با تمرین، مهارتشان به مرور زمان افزایش مییابد.
سخن پایانی
زندگی، مانند خلق یک اثر هنری است. اثر هنری هرچه متمایزتر باشد، بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. اگر نگاهی به تاریخ آموزش، از آغاز قرن گذشته تا به امروز بیندازیم؛ مدارس را مانند کارخانه های کوچکی خواهیم یافت که خروجی آنها در بهترین حالت ممکن؛ کارمندانی مطیع و مصرف گرا است؛ نه هنرمندان خلاق و تولیدکنندگان متکی به خود، که با خوشحالی و در زمان حال زندگی می کنند.
بنابراین هریک از ما به نحوی مسئولیم تا این الگوی قدیمی را به چالش بکشیم و تغییر دهیم. برای انجام این کار، ابتدا باید خود را از قید افسانههای بی پایه و اساسی که به ما آموخته اند رها کنیم. تا به خود و فرزندانمان نشان دهیم زندگی فرصت غنیمتی است که به همه ی آدمها برای خلاقیت، یادگیری و شادی داده شده است.
لینک کوتاه مطلب: idiato.net/5rule